Web Analytics Made Easy - Statcounter

فیلم سینمایی «بی‌رویا» در ذات خود اثری به شدت سیاسی و در شمایلی جا گرفته در «ژانر فلسفی» است که با ضرب و زور یک کَپشن چند خطی، آن هم قبل از شروع تیتراژ پایانی، می‌خواهد خود را به عنوان «فیلمی روان‌شناختی» معرفی ساخته و تمامی انگاره‌های ذهنی منحطی که در طول اثر به خورد مخاطب خود داده است را با ادعای پرداختن به موضوع «بیماران اسکیزوفرنی» توجیه سازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

توجیهی به شدت مضحک که میزان نچسبی آن در بیان تمامی عوامل تولید «بی‌رویا» منعکس گردیده و از این جهت است که بازیگر نقش اصلی زن اثر به صراحت بیان می‌دارد: «درباره کپشن آخر باید بگویم که در نقشی که بازی کردم هیچ شیزوفرنی وجود ندارد و فیلم درباره اسکیزوفرنی هم نبوده بلکه درباره جابه‌جایی هویت است و کپشن در جریان پروانه نمایش به فیلم اضافه شده است و دست فیلمساز نبوده»!

فیلم سینمایی «بی‌رویا» با روایت زندگی «رویا» و «بابک» به عنوان  زوج جوانی در آستانه مهاجرت. در این میان «رویا» که جایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار است، تمایل چندانی به این تغییر و مهاجرت ندارد؛ اما به واسطه علاقه شدیدی که به همسرش دارد، پس از گذشت پنج سال حالا متقاعد به همراهی شده و این موضوع را پذیرفته است که از ایران مهاجرت کند. در این میان «رویا» که با «آرش» و «لیلی» از زمان دانشجویی رابطه دوستانه دارد و با کمک «مادر آرش» یک مرکز خیریه تاسیس نموده و به امور خیریه نیز مشغول هستند و ...؛ به یکباره با حکم ممنوع‌الخروجی خود به سبب دریافت وام مواجه می‌شود. این در حالی است که «رویا» این اتفاق را به گونه‌ای پرونده‌سازی برای «آرش» نسبت می دهد. «آرشی» که حدود دو ماه قبل ناپدید شده و هیچ خبری از او نیست و ...

فیلم سینمایی «بی‌رویا» به وضوح اثری بی‌ربط با بیماری «اسکیزوفرنی» یا «شیزوفرنی» است. موضوعی که موجب می‌شود تا این اثر سینمایی هیچ تلاش موثری در جهت تصویرسازی درست و دقیق از واقعیت این بیماری که با اختلال جدی در مغز همراه است و به نحوه تفکر فرد، اعمال، بیان احساسات و همچنین درک واقعیت فرد صدمه وارد می‌کند و ... از خود نشان ندهد.


البته باید توجه داشت که اگر ظاهرسازی فیلم سینمایی «بی‌رویا» و معرفی این اثر سینمایی به عنوان فیلمی در «ژانر روانی» یا «سایکو» نبود؛ قطعا لازم بود تا این اثر را در مرتبه نخست به عنوان یک اثر سیاسی و سپس یک اثر فلسفی معرفی نماییم. اثری که در وجه سیاسی آن سعی شده تا «حاکمیت» از نقش «هویت‌دهنده» و «هویت‌گیرنده» و به طور کُل از جایگاه «هویت‌ساز» برخوردار شود و در مقابل این ملت مظلوم هستند که مجبور به اطاعت از تصمیمات مدیران ارشد این حاکمیت می‌باشند. مدیرانی که در حال تغییر عرصه مدیریت سنتی خود و ترمیم آن در بنایی مُدرن بوده و در این مسیر وقتی شخصیتی همچون «رویا» با تصمیم ایشان مبنی بر پرونده‌سازی برای «آرش» و ارائه اَنگ «اختلاس مالی» به وی همراهی نمی‌کند؛ نه تنها کیان خانواده او را متزلزل و مانع خروجش از کشور می‌شوند؛ بلکه اقدام به گرفتن «هویت رویا» و جایگزینی «هویت زیبا» در جایگاه حقیقی و حقوقی او نموده و در این مسیر تا به آنجا پیش می‌رود که «آرش» جدیدی را به جامعه معرفی می‌نمایند و برای «رویا» هویتی جدید صادر نموده و او را مجبور به تمکین و آبستن شدن از مردی جدید می‌نماید و ...


سوای نظر از متن سیاسی پُررنگ فیلم سینمایی «بی‌رویا» قرار گرفتن این اثر در تطابق فُرم روایت‌های خود به سبک «کریستوفر نولان» موضوعی است اگر چه سبب می‌شود تا «بی‌رویا» در گونه آثار «فلسفی» و با ژستی «متفکر» دسته‌بندی شود؛ اما واقعیت آن است که ضعف بُنیه تئوریک و عدم برخورداری و اشراف پدیدآورندگان اثر نسبت به اصول مبانی «تفکر اسلامی» و فهم لازم در باب تعارضات معرفتی مطرح شده در مبحث «جهان‌های موازی» یا «گیتی‌های موازی» و ... سبب شده تا فیلم سینمایی «بی‌رویا» به عنوان اثری ناسازگار با «شریعت اسلام» جلوه‌گری نموده و در این مسیر تا به آنجا پیش رود که حتی مبانی الحادی ویژه‌ای را در قالب «الهیات ماتریالیستی» به عمق جان مخاطب سینمایی خود حقنه سازد.


فیلم سینمایی «بی‌رویا» بسیار سعی می‌کند تا خود را به عنوان اثری متفکر نشان دهد و در این مسیر نه تنها از «ذهن زیبا» و یا «تِنِت» و «اینسپشن» و ... الهام گرفته؛ بلکه از هر تفکر رمزآلودی در «سینمای پُست مُدرن» وام می‌گیرد تا خود را به عنوان اثری چند وجهی بقبولاند. اثری که اصلی‌ترین کارکرد آن را می‌توان در به شُهرت رساندن یکباره پدیدآورندگان آن با «ظاهری متفکرانه» باشد. پدیدآورندگانی که از دنیای «فیلم کوتاه» به عرصه تولید «فیلم داستانی بُلند» مهاجرت نموده و حالا برای رسیدن به اوجی یکباره، بسیار مشتاق به متفکر نشان دادن و تفسیر شدن و تحلیل شدن اثر تولیدی خود در فضای کُلی سینمای کشور می‌باشند.

در مجموع فیلم سینمایی «بی‌رویا» را می‌توان اثری مجعول قلمداد نمود. اثری که بیش از هر چیز ضعف بنیه «شورای پروانه ساخت آثار سینمایی» را افشا نموده و خلاء جدی حضور طیف متفکر و دغدغه‌مند را به جهت فهم مضامین و دریافت محتوای ارائه شده در یک فیلمنامه را معین می‌سازد. خلائی که امید است در دوره جدید و به سبب تحولات صورت گرفته در مدیریت جدید «سازمان سینمایی» و تغییرات ایجاد شده در ترکیب «شوراهای نظاراتی» مرتفع گردد.

محمدرضا مهدوی‌پور

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: فیلم بی رویا الحادی تولید سینمای پست مدرن فیلم سینمایی بی رویا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۳۱۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«مدرسه در دست بچه‌ها» اثری خودانگیخته است

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط‌عمومی موزه سینما، پس از نمایش مستند «در دست بچه‌ها» کارگردان این اثر درباره چگونگی شکل‌گیری ایده «مدرسه در دست بچه‌ها» گفت: جرقه اولیه ساخت این اثر زمانی اتفاق افتاد که فرزندم در کلاس دوم راهنمایی تحصیل می‌کرد و برایم اتفاقی را توضیح داد. من به مدرسه رفتم و از نزدیک شاهد ماجرایی منحصر به فرد و جالب بودم. زمانی که با مدیر مدرسه صحبت کردم، او به صورت ضمنی با تولید این فیلم موافقت کرد اما موافقت اصلی منوط به زمانی بود که وزارت آموزش و پرورش موافقت خود را اعلام کند.

این مستند در ارایه پیام خود موفق است

زند ادامه داد: تلاش کردم مدیران ارشد آموزش و پرورش را مجاب کنم تا مجوز ساخت «مدرسه در دست بچه‌ها» را صادر کنند. این اثر برای موسسه رشد در آموزش و پرورش ساخته شد که پیش از آن هم متولی برگزاری جشنواره آموزشی رشد بودند. در ابتدا مسؤولین وزارت آموزش و پرورش نگرانی‌هایی در خصوص تبعات ساخت این اثر داشتند و نمی‌دانستند که آیا قرار است فیلم دارای پیام مثبت و یا منفی داشته باشد. یکی از مدیران ارشد این وزارتخانه در نهایت با این طرح موافقت کرد و تولید فیلم به عنوان اثری آموزشی آغاز شد. به نظر می‌رسد فیلم در ارایه پیام خود موفق بود، چراکه بعدها در مدارس مختلف و برای کادر آموزشی به نمایش درآمد. البته موضوع این فیلم هیچ‌گاه به یک جریان دایمی در مدارس تبدیل نشد و مسکوت باقی ماند. البته طرح دیگری تحت عنوان شهردار مدرسه به اجرا رسید.

این کارگردان درباره چگونگی هماهنگی و همراهی بچه‌ها برای تولید این اثر گفت: خوشبختانه بچه‌ها با تصویر آشنا بودند. من به مدت یک سال به مدرسه رفت‌وآمد داشتم و در این مدت آن‌ها تا حدودی با فرآیند ساخت فیلم آشنا شده بودند. زمانی که ساخت فیلم آغاز شد تعدادی از آن‌ها خود دفتر فیلمسازی را اداره می‌کردند. اما نمی‌شد از فیلم‌های برداشته شده توسط آن‌ها استفاده کرد چراکه کیفیت یکدستی حاصل نمی‌شد.

وی در خصوص نوع ادبیات بچه‌ها در این فیلم مستند گفت: من دخل و تصرفی در فیلم انجام ندادم چراکه این مستند یک اثر خودانگیخته است. این مدرسه در جردن واقع شده بود و نمونه مردمی به حساب می‌آمد. عموم بچه‌ها دارای خانواده‌های تحصیل کرده بودند و به همین دلیل چگونگی گویش بچه‌ها در فیلم موضوعی عادی تلقی می‌شود. در فیلم انتخاب‌ها بر این اساس صورت می‌گرفت که افراد نزد مدیران مدرسه دارای محبوبیت باشند. به عقیده من در این اثر کارگردانی وجود ندارد و هر یک از عوامل به صورت خودانگیخته به انجام مسئولیت خود مشغول بودند و من تنها آن‌ها را هدایت می‌کردم. ما برای ساخت این فیلم حدود ۱۶ ساعت فیلمبرداری انجام دادیم که در نهایت به نسخه‌ای یک ساعته رسیدیم. همچنین محسن عبدالوهاب به عنوان تدوین‌گر فردی هوشمند و باریک بین است و مجموعه این عوامل باعث شد تا در انتها فضایی مفرح شکل بگیرد و در نتیجه بیننده از تماشای فیلم راضی است و برداشت‌های خاص خود را از آن خواهد داشت.

زند در ادامه افزود: من چهار فیلم درباره کودک و نوجوان ساخته‌ام و حتما دغدغه ساخت اثر برای این گروه سنی در من وجود دارد. فیلمی در بهزیستی ساخته‌ام که کودکان فراری را نگه‌داری می‌کردند که آن را پس از این اثر ساختم. همچنین فیلمی درباره کودکان کار و یک کودک افغان ساختم. هر گاه فرصتی وجود داشته فیلمی درباره بچه‌ها کارگردانی کرده‌ام.

وی یادآور شد: در این اثر از ۲ گروه فیلمبرداری استفاده شد که هر یک از آن‌ها از چهره‌های شناخته شده در سینمای مستند بودند.

«مدرسه در دست بچه‌ها» اثری دارای زیرمتن‌های متفاوت

در ادامه ساقی سلیمانی منتقد سینما در خصوص نکات برجسته این فیلم مستند گفت: من تاکنون چندین بار به تماشای این اثر نشسته‌ام و با هربار دیدن مجدد آن بدون اغراق با ویژگی‌های تازه ای روبه‌رو می‌شوم. این فیلم از جمله مستندهایی است که در طول زمان مشمول زیرمتن‌های متفاوتی می‌شود. در فیلم شاهد نوعی تمرین برای دموکراسی توسط بچه‌های یک مدرسه هستیم، اتفاقی که به راحتی آن را تجربه می‌کنند.

وی ادامه داد: نکته مهم درباره این اثر این است که بچه‌ها چگونه تا این اندازه در مقابل دوربین راحت هستند و این موضوع با کارگردانی هنرمندانه آقای زند در ارتباط است.

سلیمانی افزود: «مدرسه در دست بچه‌ها» یک اثر تعاملی است و در آن شاهد یک دوربین جست‌وجوگر هستیم که موقعیت آن متناسب با چگونگی قرارگیری دانش‌آموزان است. این فیلم یک اثر بی‌ادعا بوده که موفق به رعایت فرم‌های سینمایی در تصویر و صدا می‌شود. بچه‌ها در این فیلم از ادبیات مناسبی برخوردار هستند و اغلب آن‌ها دموکراسی را به خوبی می‌شناسند. فیلم در سال ۱۳۸۰ ساخته شده است. در فیلم شاهد آموزش شعور سیاسی و تمرین دموکراسی هستیم. بچه‌ها در فیلم دارای طبقات اجتماعی متفاوتی هستند و رفتارهای مختلفی را بروز می‌دهند. کارگردان اثر بدون اینکه شخصی را برجسته کند، به وسیله دوربین خود به خوبی آن‌ها را زیرنظر می‌گیرد. فیلم با یک کاراکتر محبوب یعنی سرایدار مدرسه آغاز شده و با او نیز به پایان می‌رسد.

این منتقد با بیان اینکه اگر تمرین مسؤولیت‌پذیری صورت گیرد هر کاری به درستی به انجام خواهد رسید، بیان داست: مشخص است که بچه‌ها در این فیلم اهل مطالعه هستند چراکه در آن زمان رسانه‌های مختلف تا این اندازه گسترش پیدا نکرده و سرانه مطالعه بیش از امروز بود. همچنین این بچه‌ها الگوهای مناسبی را برای خود انتخاب کرده‌اند. می‌توان گفت بچه‌ها در این فیلم دارای هویت بوده و مسئولیت پذیر هستند.

در ادامه سلیمانی درباره نقش آموزشی این مستند گفت: در فیلم تنها چندبار صدای کارگردان شنیده می‌شود و به صورت مستقیم ورود پیدا نمی‌کند. درواقع ما با یک فیلم صادقانه روبه‌رو هستیم که در آن کاراکترهای مختلفی وجود دارد و این مسئله موجب همذات‌پنداری مخاطب با این اثر شده است. آقای زند در این مستند چندین موقعیت را به تصویر کشیده‌اند و بر روی هرکدام مکثی به اندازه انجام داده‌اند. تدوین فیلم از دیگر نقاط قوت در این فیلم محسوب می‌شود. در این اثر چگونگی مدیریت بحران آموزش داده می‌شود و بچه‌ها در موقعیت‌های مختلفی قرار می‌گیرند.

وی ادامه داد: اگر کودکان با چنین آثاری روبه‌رو شوند قطعا از نظر آموزشی از آن تاثیر خواهند گرفت. من بسیاری از فیلم‌های آقای زند را دیده‌ام. او در کارنامه کاری خود تنوع بسیار زیادی را لحاظ کرده است. او موضوعات ساده‌ای را دستمایه ساخت آثارش قرار می‌دهد و این مسئله می‌تواند در حکم یک کلاس درس برای مستندسازان جوانی باشد که گمان می‌گنند حتما باید یک موضوع خاص را برای ساخت فیلم جست‌وجو کنند.

برخورد من با سینما عاطفی و درونی است

در ادامه حمیدرضا احمدی لاری مستندساز شناخته شده و مدرس این حوزه درباره ویژگی‌های ساختاری این فیلم گفت: حضور در این جمع باعث می‌شود تا انسان زندگی را احساس کند. ضرورتی وجود ندارد که یک فیلم حتما در حوزه چارچوب‌های تعریف شده در سینمای مستند قرار بگیرد. برخورد من با سینما بیش از هر چیز به صورت درونی و عاطفی اتفاق می‌افتد و در نتیجه به تفکیک انواع مختلف سینمای مستند تاکیدی ندارم. این فیلم مستند گوشه‌ای از تاریخ کشور را پیش چشمان ما قرار داد. مستندسازهای شریف ایرانی نقش موثر خود را در تاریخ به انجام رسانده‌اند و فیلم‌های آن‌ها همیشه ماندگار خواهد ماند.

در این برنامه مستندسازانی همچون سعید رشتیان، ارد عطارپور، فخرالدین سیدی، بابک بهداد و جمعی از علاقه‌مندان به سینمای مستند حضور داشتند.

کد خبر 6099527 سید امیر شایان حقیقی

دیگر خبرها

  • وزیر کشور: ادعای حمایت دولت از یک لیست سیاسی در انتخابات بداخلاقی است
  • خزاعی: انصاف را در اظهار نظر رعایت کنیم
  • همه چیز درباره رنگ پلی اورتان؛ ویژگی‌ها و کاربردها
  • نگاهی به بزرگ ترین کشورهای تولید کننده طلا در سال ۲۰۲۳ (+ اینفوگرافی)
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • واکنش رئیس سازمان سینمایی به اظهارنظرها درباره بیکاری سینماگران و زیر سوال بردن فروش فیلم‌ها
  • از باز کردن پیام‌هایی با محتوای بسته معیشتی و سبد کالا بپرهیزید
  • بیکاری سینماگران ربطی به رونق اقتصاد و فروش فیلم‌ها ندارد
  • انصاف را در اظهار نظر رعایت کنیم/ رونق تولید و نمایش فیلم‌ها موجب کاهش بیکاری سینماگران شده است
  • «مدرسه در دست بچه‌ها» اثری خودانگیخته است