Web Analytics Made Easy - Statcounter

مشکل ما در زمینه فرهنگ و هنر در دهه ۶۰، افرادی بودند که با خطوط فکری آیت الله خامنه‌ای که در آن سالها ترسیم می‌کردند سازگاری نداشتند، مانند بهزاد نبوی که تصور می‌کردند باید روی فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند تا به وقتش از این حوزه سهم خواهی کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از فیلمسازان و مدیران فرهنگی اوایل انقلاب «هوشنگ توکلی» است؛ شخصی که در آن دوران یکی از بنیان گذاران تل‌فیلم بود که امروز آن را با سینما فیلم می‌شناسیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تل‌فیلمی که بسیاری از فیلمسازان مطرح کشورمان کار خود را از آن جا شروع کردند و آن مکان باب ورودی برای آنها شد تا وارد عرصه فیلمسازی شوند.

به تازگی خبرگزاری تسنیم با هوشنگ توکلی به گفت‌وگو نشسته است و او در این نشست حرف‌های بسیار خواندنی را اذعان کرده است. او دوران مدیریت فخرالدین انوار و محمد بهشتی را دوران سیاه مدیریت سینمایی می‌داند و از ضعف‌های مدیریت آن زمان می‌گوید.

توکلی می‌گوید که سال‌ها بود که تصمیم گرفته‌بود سکوت کند و احساس می‌کرد که این سکوت چقدر خوب است؛ اما در حال حاضر تصور می‌کند که باید به این سکوت خاتمه داد و راجع به مباحث سخن گفت. چندی پیش بخش اول این گفت‌وگو منتشر شد که می‌توانید آن را (اینجا) آن را مشاهده کنید.

اینک در ادامه مشروح بخش دوم این گفت‌وگو را مطالعه می‌کنید:

***

*تسنیم:آقای توکلی، در گفت‌وگوهایی که پیش از این با شما داشتیم بسیار تأکید به سکوت کردن در عصر حاضر داشتید، دلیل این مسئله چه بود؟

توکلی: در این اوضاعِ آشفتۀ فرهنگی که ما در ایران داریم واقعاً یک زمانی ترجیح می­‌دهم اصلاً حرفی نزنم. اوضاع آشفته از آن جهت که هیچ چیزی سر جای خودش نیست. من هر سالی که می­‌گذرد بیشتر احساس می­‌کنم این سکوت چقدر خوب است. به‌نظرم ما سال به سال رشد معکوسی در حوزه فرهنگ و هنر داریم.

*تسنیم: یعنی به‌جای پیشرفت، عقب­گرد داریم؟

توکلی: در نظر هم‌نسلی‌های من این‌گونه است. بخشی از این رشد معکوس دست انسان و بخش دیگر آن به‌دست حوادثی است که در جامعه یا محیط پیرامون انسان رخ می‌دهد. انقلاب ایران به‌نظرم در دنیا نقطه عطفی و نگاهِ جدیدی را در دنیا تعریف می­‌کند، در دهه‌های اخیر مثلاً از انقلاب به بعد دنیا وارد یک آشفته­‌بازار عجیبی شده است، یعنی عقلای حکومت­‌ها یا حاکمیت‌­ها کنار می­‌روند و شرورها در رأس قدرت قرار می­‌گیرند، این تعریف جهانی آن است، یعنی مثلاً از 1980 میلادی به بعد مجموعه رئیس­‌ جمهورهایی که در آمریکا روی کار آمدند و یا مدیرانِ سیاسی که در اروپا می­‌بینید، هیچ کدام از آن تعقل لازم برای ادارۀ جهان برخوردار نیستند، به‌اصطلاح می‌گوییم که این افراد که در رأس قدرت قرار گرفته‌اند جنگ‌طلب هستند و دنیا را به آتش می‌کشند. انقلاب اسلامی ما در این آشفته‌بازار جهان شکل می‌گیرد و شروع به خودسازی می‌کند. به‌نظرم انقلاب اسلامی ایران آخرین انقلاب جدی جهان بود.

یک تضادی بین انقلاب اسلامی ما و موقعیت جهانی که می‌خواهد باعث جنگ­ و نابودی در منطقۀ خاورمیانه شود، وجود داشت. همان‌طور که در حال حاضر می­‌بینیم این موقعیت جهانی در همه جای خاورمیانه جنگ، خونریزی، خرابی، آتش و نابودی به وجود آورده است. ولی نسل ما درست برای قبل از این ماجراست. دهه 60 و 70 دورانی بود که انسان‌ها امیدوار یا آرمان­گرا بودند. بسیاری از ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانستیم با این حوادثی که در پیرامون ما اتفاق می‌‌افتد، خودمان را وِفق دهیم.

حوادث اجتماعی ما این‌گونه بود که کسانی که در حوزۀ مسئولیت قرار گرفتند ــ به‌غیر از رهبری که مسئله­‌‌اش جداست ــ نگفتند دنیا در چه وضعیتی است، یا نخواستند بگویند یا نمی­‌دانستند، به هر حال جامعه را در بی‌­اطلاعی از نظر حوادثی که در دنیا رخ می­‌دهد قرار دادند و حتی طرح و برنامه­‌هایی را هم که برای ساخت‌وساز آیندۀ ایران داشتند یا نگفتند یا به‌صورت مبهم گفتند، این گونه‌ است که امروز همه چیز در حالت تعارض است.

صحبت‌های دولتمردان، مردم را گیج کرده است

*تسنیم: کمی واضح‌تر توضیح می‌دهید؟

توکلی: تا به اینجای صحبت‌هایم مباحث را کمی پیچیده گفتم، اما از این بعد ساده می‌گویم. در حال حاضر دولت آقای روحانی طی این 4 سال معتقد است یک نگاهِ جدیدِ اقتصادی را وارد جامعه کرده است، شعارهایی هم داده است، گفته «من تورم را به حداقل می‌رسانم، صنایع را رونق می­‌دهم، ایجاد کار می­‌کنم» و مبانی­‌اش را هم گذاشته بر مبانی­‌ چند کشور در دنیا که این موقعیت را تجربه کرده‌اند. اقتصاددانان و مشاوران آقای روحانی معتقدند تحصلیکردۀ آمریکا هستند و اقتصاد دنیا را هم خوب می‌شناسند، پس چرا طی این 4 سال نارضایتی‌ها و بیکاری‌ها در همه امور کشورمان بیشتر شده است؟

صحبت‌های دولتمردانمان، مردم را گیج کرده است. دولت اعلام می­‌کند «می­‌خواهیم مالیات بگیریم»، بعد می‌بینیم این مالیات در کوی و برزن به یک شکل دیگری تعریف می­‌شود، یعنی همین‌طوری مردم راه می­‌روند و نفرین می­‌کنند که چرا شغلی و درآمدی ندارند؛ اما مالیات می‌دهند. این افراد اعتراض یا سؤال می‌‌کنند. وقتی مسئولین اجرایی می‌خواهند راجع به این سؤالات صحبت کنند، صحبت­هایی گنگ و مبهم را مطرح می‌کنند. ای‌کاش رئیس جمهور یا مدیران اقتصادی یا مشاوران اقتصادی‌اش می­‌آمدند و می­‌گفتند «مردم، دنیا تغییر کرده، نظام­های جدیدِ اقتصادی در دنیا تعریف شده است و این اقتصادِ جدید این‌گونه عمل می­‌کند، ما می­‌خواهیم این الگو را بگذاریم و می­‌خواهیم این کارها را انجام بدهیم»، وقتی این را نمی­‌گویند مردم در ناآگاهی به سر می­‌برند و طبیعی است انسا­نها براساس تجربیات گذشته­‌شان زندگی می­‌کنند و جلو می­‌آیند، یک‌شبه هیچ معجزه‌­ای رخ نمی­‌دهد.

حال جامعه وارد بحران می­‌شود و هنرمند یا اهل فرهنگ می­‌خواهند اتفاقی را که در جامعه افتاده است منعکس کنند، اما اهل فرهنگ از این موضوعات مطلع نیست، چرا که اطلاعات لازم در اختیارش قرار نگرفته است. براساس حدس و گمان نمی­‌شود یک کشور، سرزمین و یا یک دنیایی را اداره کرد، دنیا حساب، کتاب و قانون‌هایی دارد، انسانها رفتارهایی دارند و براساس آنها دور هم جمع می­‌شوند و کارهایی می­‌کنند. یکی از نقش‌های هنر این است که نقش فیلتر را بازی کند.

حساسیت هنر بالاست، وقتی حوادث مثبت یا منفی را می‌بیند از صافی خودش عبور می­‌دهد و وارد تجزیه و تحلیلی می­‌شود تا به موضوعات پاسخ بدهد. این وظیفۀ هنر است که یک عملِ انعکاسی انجام دهد؛ حال وقتی این‌همه بحران به وجود می­­‌آید که برمی­‌گردد به عدمِ اطلاعِ یک مجموعه از افرادی که در یک جامعه، شهر و کشور زندگی می­‌کنند، خودبه‌خود این اعمال انعکاسی همه به در و دیوار می­‌خورد و هیچ‌کدام کارساز نمی‌شود.

اگر از امروز برگردیم به دوران قبل می­‌بینیم که هر طرح و عمل و پیشنهادی که مثلاً در حوزۀ اقتصاد برای ساخت‌و‌ساز مملکت و رشد جامعه انجام داده شده، به‌شکلِ نیمه‌­کاره رها شده است و تغییر نکرده است. مدیران بعدی هم که رأس کار آمدند سعی کردند تعاریف دیگری از اقتصاد را ابراز کنند؛ اما آنها نیز اقتصاد را از چاله به چاه انداخته‌اند. به‌نظرم تا زمانی که وضعیت اقتصادیِ کشورمان شفاف نشود، نمی‌توانیم مسائل فرهنگی‌مان را حل کنیم.

مدیرانی در سازمان‌های انقلابی پُست‌هایی در اختیار گرفته‌اند که به ساختار جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند

*تسنیم:بعد از پیروزی انقلاب هم این‌طوری بوده است؟

توکلی: نه؛ بعد از پیروزی انقلاب علی‌رغم اینکه جریانات سیاسی، تضارب آراء، درگیری­های گروهی، جناحی، سیاسی و تشکیلاتی وجود داشت، همه در یک چیز متحد بودند و آن هم این بود که یک انقلابی شده و هر کسی براساس علم، تجربه و آگاهی خودش می‌تواند کمکی انجام دهد. در اوایل انقلاب و در دهه 60 همه امیدها، نگاه­‌ها و انرژی‌­ها به‌سمت‌وسوی ساخت‌وساز رفته بود. در آن سالها بچه‌های انقلابی به این رسیده‌ بودند که هرچقدر وابستگی‌شان به خارج از مرزهای جغرافیایی کمتر باشد، در انجام امور موفق‌ترند. هرچقدر نیروهایی که از خارج می­­‌آیند با اسامی مختلف مانند انجمن اسلامی آمریکا، بچه­‌های کنفدراسیون و غیره در ساخت‌وساز اخلال به وجود می­‌آوردند و در تعریفِ یک انقلاب جامع که در ایران رخ داده است، ایجاد تضاد می­‌کنند. چون یک عقبه‌‌ای هم از یک جریانات پنهانی دارند و از طریق آنها حمایت می­‌شوند. متأسفانه بخشی از این افراد، گلوگاه­‌های مهم را در اختیار می­‌گیرند به‌خصوص در حوزۀ فرهنگ و هنر، گروه­‌ها و بچه­‌هایی که در دهۀ 50 و 60، از آمریکا وارد ایران شدند، زیر چتر انجمن اسلامی، اینها هنوز آن خط و خطوطی که پهن کرده بودند، به‌قول بچه‌‌های خودمان ریل­‌گذاری­هایی که شده بود، روی آن ریل­‌گذاری­ها حرکت می­‌کنند و از همان اوایل انقلاب ما که در حوزۀ فرهنگ و هنر کار می­‌کردیم، احساس می­‌کردیم یک تضادی بین ما و آنها وجود دارد.

صدا و سیما هیچ جذابیتی ندارد که از خودش دفاع کند

من هفتۀ گذشته با چند نفر از دوستان صحبت می­‌کردم که جزء دلسوزان این انقلاب و مملکت هستند و سالها کار می­‌کردند، گفتم صدا و سیما، جزء نهادهایی است که در زیرمجموعۀ مدیریتِ مقام معظم رهبری قرار دارد، این مدیریت باید مضاعف شود، مدیرانی که می­‌آیند و در صدا و سیما کار می­‌کنند دو مسئولیت دارند، یکی مسئولیت عمومی که باید برای اعتلای کشور کار کنند، دوم اینکه به‌حرمت اسم رهبری باید دو برابر تلاش کنند. امروز وقتی جریان یا طیفی به صدا و سیما حمله می­‌کند صدا و سیما هیچ جذابیتی ندارد که از خودش دفاع کند. اینکه ما در حال حاضر 40 سال است که به نتیجه نرسیده‌ایم به این علت است که مدیرانی در سازمان‌های انقلابی ما پُست‌های گلوگاهی را در اختیار گرفته‌اند که به ساختار جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند. این افراد نمی‌خواهند این کشور به اعتلا برسد؛ 40 سال فرصت داشتند که بیایند در پُست‌های گلوگاهی قرار بگیرند و باعث بی‌خاصیتی نهادهای مهم شوند، به همین علت است که در حال حاضر نیروهای متخصص پشت درهای بسته نگه داشته شده‌‌اند.

در دهه 60 من «مدرس» را کار کردم. در آن سالها صداوسیما به‌دلیل شرایط بحرانیِ انقلاب تولیدات کمی داشت. آقای حجت، قائم­‌مقام محمد هاشمی مدیرعامل سازمان صداوسیما یک گزارش محرمانه‌­ای تهیه کردند که این گزارش محرمانه در حال حاضر در دفتر مدیریت صدا و سیما وجود دارد، تولیدِ مفیدِ صدا و سیما در آن سال‌ها روزی 7 ثانیه بود، با «مدرس» این تولید تبدیل شد به روزی 17 دقیقه و این بزرگترین امتیاز بود، یعنی بالاخره صدا و سیما موفق شده بود بعد از 10 سال درها را باز کند و یک کارهایی انجام دهد، منظورم از تولید تلویزیون ساخت‌وساز فیلم­ها نیست، آنچه به آن تولید تلویزیونی می‌­گویند و در داخلِ استودیوها انجام می­­‌شود، برای اینکه این تولید از 7 ثانیه به 17 دقیقه برسد، 10 سال شبانه­‌روز کار کردیم تا این اتفاق افتاد، امروز با داشتن این‌همه امکانات، بودجه، ابزارآلات فنی و تکنولوژی چه داریم؟ تمام رؤیای ما در دهه 60 این بود که بتوانیم با آن نورپردازانِ بزرگی که در آن زمان در صدا و سیما حضور داشتند، یک رنگ سفید را در طیف رنگ­هایمان اضافه کنیم، اما نمی‌شد چون امکاناتش وجود نداشت. در حال حاضر ما به این نقطه رسیده‌ایم که همه امکانات در دسترسمان است؛ اما تولید نداریم! چرا چون افرادی نمی‌گذارند و به‌وسیله قدرتی که در دست دارند اهالی فرهنگ و هنر را تهدید می‌کنند و به انزوا می‌برند.

*تسنیم: آقای توکلی، فلش‌بکی بزنیم به سالهای اول انقلاب، زمانی که شما تل‌فیلم را در باغ سپهسالار راه انداختید و آن مکان باب شد تا بسیاری از کارگردانان مطرح حال حاضر کشورمان وارد عرصه سینمای شوند.

توکلی: شما این موضوع را از کجا می‌دانید، چون به سنتان نمی‌خورد که آن دوران را درک کرده باشید؟!

*تسنیم: روی آثار و فعالیت‌هایتان مطالعه داشته‌ایم. راجع به آن سالها برایمان بگویید.

توکلی: اگر دقت کرده باشید ساختمان تئاتر شهر شبیه برج طغرل (در شهر ری) است. از قدیم هم مردم لقب برج طغرل را به آن داده بودند و شاید در انگاره‌های ذهنی‌شان این بود که روزی بتوانند آن را فتح کنند، چون آنهایی که بیرون از این برج بودند فکر می‌کردند که می‌شود افراد بسیاری را در این مکان جمع کرد، بعد از پیروزی انقلاب درها باز شد و وقتی آنها آمدند داخل، دیدند اصلاً نمی­‌توانند آنجا راه بروند، چون تمام برج طغرل، یک سالن و یک عده تماشاچی هستند که می‌­نشینند و یک صحنه است که بازیگران روی صحنه بازی می‌کنند و چند اتاق اداری و آن چیزی نبود که در تصور آنها بود ولی تصور جای خودش باقی بود. به هر حال انقلاب شده بود و بسیاری دوست داشتند در عرصۀ هنر ورود کرده و کار کنند، ما کلاس­­هایی را در تئاتر شهر دایر کردیم که در حال حاضر بهترین کارگردانان و بهترین بازیگران کشورمان که امروز حرف اول را می­‌زنند، اکثراً بچه‌­هایی هستند که در آن دوره‌ و کلاس‌های تئاتر شهر حضور پیدا کردند.

*تسنیم: آقای کاسبی هم بودند؟

توکلی: نه، آقای کاسبی بیشتر با بچه­‌های دراماتیک بود، افرادی مثل آقای میرباقری که سریال «مختارنامه» را ساختند در آن کلاس‌ها حضور داشتند. به هر حال آنچه مقدمۀ حضور نسل جدید در حوزۀ فعالیت­های هنری شد از کلاس‌هایی شروع شد که ما در تئاتر شهر دایر کردیم.

*تسنیم: دقیقاً چه افرادی این کلاس‌ها را راه‌اندازی کردند؟

توکلی:من بودم، آقای پورحسینی، آقای طهمورث و خانم سپاه­‌منصور. کلاس‌های ما، کلاس‌های مفیدی بود. از همان زمان هم پیش‌بینی می‌کردیم که چنین نسل درخشانی از آن کلاس‌ها ظهور کند.

*تسنیم: کلاس­های شما تا چه‌زمانی طول کشید؟

توکلی:این کلاس‌­ها از اوایل سال 58 تا اواخر 58 ادامه داشت. مدیران فرهنگی آن سالها به‌نحوی می‌خواستند تئاتر شهر را برای طیف خودشان مصادره کنند، چون تنها مرکزی بود که به‌چشم دیده می­‌شد و تهران آن زمان این‌قدر شلوغ نبود، بیشتر جریانات سیاسی فکر می­‌کردند که باید بیایند و در اینجا به حاکمیتی برسند، در واقع تالار سنگلج که مربوط می‌­شد به اداره تئاتر و هنرمندان فرهنگ و هنر تعطیل شده بود و کارآیی خودش را از دست داده بود و این تنها سالنی بود که روی پا بود و به‌نوعی در تفاهم­‌هایی که در مدیریت کلان آنجا انجام شده بود قرار بود سازوکار تئاتر شهر را سازمان جشن و هنر به‌عهده بگیرد و کار کند. مدیریت تلویزیون یعنی آقای قطب­‌زاده چند نیرو با خودش از آمریکا آورده بود که اینها عطش عجیبی داشتند در گرفتنِ این مراکز و از طریق قطب­‌زاده و به‌نوعی نهضت آزادی، انجمن اسلامی آمریکا، آقای دکتر یزدی از جمله این افراد این مجموعه بودند و در رأس آنها آقای فخرالدین انوار که اولین مدیر است که از قطب­‌زاده حکم می­‌گیرد، جای فرخ غفاری، معاونت فرهنگی و هنری صدا و سیما را به‌عهده می­‌گیرد، یکی از معتبرترین معاونت­‌های تلویزیون در قبل از انقلاب معاونتی بود که آقای فرخ غفاری مسئولیت آن را داشت که این برمی­‌گشت به حوزۀ فعالیت­های فرهنگی و هنری که در آن قرار داشت.

بیشتر پاکسازی‌های تلویزیون کار کرباسچی بود

*تسنیم: آنها اکثراً نهضت آزادی بودند؟

توکلی: نه؛ آنها خودشان را شاگردان مرحوم شریعتی معرفی می­‌کردند، شریعتی چند شاگرد بیشتر نداشت چون بیشتر آن چند نفر دیگر فرصتی نداشت که شاگرد تربیت کند. این‌ افراد معمولاً در حسینیه ارشاد بودند و یکی، دو کار هم انجام دادند. به هر حال آنها در یک مجموعه‌ه­ایی بودند که در رأس آن آقای انوار قرار داشت. آقای انوار وقتی که در دهم فروردین­ ماه از آقای قطب­‌زاده حکم گرفت و مدیر فعالیت­های فرهنگی و هنری صدا و سیما شد، به مهندس مهدی حجت حکم داد و او نیز رئیس موقت تئاتر شهر شد، تا قبل از این تئاتر شهر مانند بقیه نهادها به‌شکل شورایی از طریق خود هنرمندانی که آنجا کار می­‌کردند، اداره می‌­شد. بعد از اینکه یک مقدار در ایران یارگیری کردند و قوی‌تر شدند, حال بحران­‌هایی به وجود آمد و آن عدم‌پذیرش این افراد توسط جریانات سیاسی بود. این موضوع باعث درگیری‌های بسیار در سازمان صداوسیما شد، مثلاً هر ماه گروهی را به‌نمایندگی خود معرفی می‌کردند و این گروه می‌آمد اسلحه می‌بست و به صداوسیما حمله می‌کرد و قسمتی را می‌گرفت، بعد دوباره می‌آمدند و آنان را بیرون می‌کردند، دوباره گروه دیگری می‌آمد. ولی آن گروهی که ثابت توانستند مقاومت کنند و بمانند گروهی بودند که زیر نظر آقای فخرالدین انوار وارد تلویزیون شدند. قطب­‌زاده، محمد بهشتی، آقای کرباسچی (شهردار)، اینها کسانی هستند که بیشترین نقش و حضور را در آن دوره در تلویزیون داشتند.

*تسنیم: کرباسچی آن زمان چه‌کاره بود؟

توکلی: کرباسچی مسئول پخش بود.

*تسنیم: آن زمان معمم بود؟

توکلی: نه؛ مثل حال حاضر کت‌وشلواری بود. او تلخ بود و بسیاری از پاکسازی­‌هایی که در آن دوره در تلویزیون انجام شد از طریق همین فرد صورت گرفت که مبنای عقلی و فکری نداشت.

*تسنیم: محمد بهشتی هم در همین سطحی که در حال حاضر هست، بود یا نه در یک سطح بسته‌­تر مانند آقای کرباسچی؟

توکلی: بهشتی از همان ابتدا بیشتر تلاش می­‌کرد تا خودش را یک عنصر فرهنگی و لیبرال جا بزند، این است که در رفتارهای او چیزی تغییر نکرده است، یعنی امروز شما آقای بهشتی را می­‌بینید همان بهشتی­‌ای است که در آن دوره بود منتها در حال حاضر مانند من پیر شده است ولی تفکراتش همان تفکرات است.

پشت‌صحنه دولت پنهانی در عرصه فرهنگ چه‌کسانی هستند

*تسنیم: چطور این تفکرات با یک‌سری بچه‌های حزب­‌اللهی­‌تر، جمع­‌پذیر می­‌شد؟

توکلی: آنها بلد بودند که زیاد جلو نیایند. هیچ وقت با نیروهایی که درگیر مسائل فرهنگی بودند در خط اول قرار نمی‌گرفتند، پشت یک‌سری جریانات دیگر قرار می­‌گیرند و چون منبع مالی در اختیار آنها بود و ایجاد اضطراب و ترس می­‌کردند و به‌راحتی می­‌توانستند حقوق بسیاری از افراد را قطع کنند، کما اینکه قطع کردند و بسیاری از افراد را بیکار کردند. انقلاب به آنها اعتماد کرده بود و آنها به‌وسیله اقتدار جایگاه قابل توجهی را برای خود به دست آورده بودند. بسیار آگاهانه کار می‌‌کردند و منابع مالی‌‌ای که در اختیار داشتند کمکشان می‌کرد. این موضوع باعث شد آن افراد دولت پنهانی پشت‌صحنه عرصه فرهنگ تشکیل دهند و از عرصه فرهنگ بهره ببرند؛ کما این‌که هنوز که هنوز است از آن بهره می‌برند.

*تسنیم: خانه سینما را هم آقای انوار راه انداخت؟

توکلی: بله، من معتقدم آقای انوار هنوز هم دارد طرح و برنامه می‌­دهد و این‌ افراد اجرا می­‌کنند، یعنی چیزی تغییر نکرده فقط آدم­‌ها و هنرمندان و اهالی سینما را فرسوده کرده و نسلها تغییر کرده است و اینها به هر دلیلی که یک روزی اسنادش بیرون می­‌آید و روزی بالاخره خودشان اعتراف می­‌کنند و می­‌گویند، مشخص می‌شود با نیت و هدفی آمدند نشستند و کجا قرار بود این قافله را ببرند و آیا موفق شدند یا موفق نشدند.

*تسنیم: در تئاتر هم این کار را کردند؟

توکلی: بله؛ اساساً با تئاتر شروع کردند، چون آن زمان سینما آن‌قدر جدی نبود. طبیعتاً اولین تابلوی نئونی که توجه آنها را جلب می‌کرد، تئاتر شهر بود، این بود که آمدند داخل تئاتر شهر مستقر شدند، بعد کم‌کم پوست انداختند و وضعیت خودشان را توسعه دادند و جذب نیرو کردند. این گروه به آن نتیجه رسیده بودند که باید مدیرانی را در تمام حوزه‌ها تربیت کنند که سالها بعد مدیریت اجرایی بدنه نظام را به‌عهده بگیرند، در حال حاضر اگر نگاهی به ارگانها و نهادهای کشورمان بیندازید متوجه می‌شوید که در همه آن ارگانها و نهادها نیروهای این گروه وجود دارند. البته من تصور می‌کنم پشتوانه این تفکرشان مرحوم هاشمی رفسنجانی بود.

تل‌فیلم زیرمجموعۀ تلویزیون بود، پس آقای انوار و تیم­شان تصمیم گرفتند بخشی از این بچه­‌ها را جذب کنند و به آنها آموزش بدهند که اینها بعداً مدیرانِ هنری و سینمایی کشور شوند، به همین منظور 200، 300 نفر از بچه­‌های فوق­‌العاده خوش­فکر را گرد هم جمع کردند. حدوداً یک ماه بعد از تشکیل سیمافیلم آقای انوار با من تماس گرفت و گفت که «بیا و به این هنرجویان آموزش بده». در آن روزها در تل‌فیلم یا سیمافیلم امروزی اکبر عالمی کارگردانی سینما، لابراتوآر و عکاسی درس می‌داد. بعد من هم از آقای کلهر که تخصص و تحصیلاتش هنرهای تجسمی بود و ذهن خلاقی داشت، خواهش کردم که در تل‌فیلم حضور پیدا کند؛ چرا که می‌توانست مؤثر واقع شود. این بود که من و آقای کلهر با همدیگر وارد تل‌فیلم و با این بچه‌ها آشنا شدیم. آقای کلهر خیلی جدی‌تر این کلاس‌ها را دنبال کرد؛ اما من بعد از 4‌ــ‌3 جلسه از این کلاس‌ها جدا شدم، چون احساس می‌کردم فاصله بسیاری بین اطلاعاتی که من دارم نسبت به این بچه‌ها وجود دارد.

نهایتاً سیمافیلم به دو گروه تقسیم شد، گروهی از این بچه­‌ها که زیرمجموعۀ ذهنی و فکری آقای کلهر قرار گرفتند و گروهی که زیرمجموعۀ فکری آقای انوار و تیمش قرار گرفتند، گروه اول گروهی بودند که بیشتر جذب اندیشه­‌ها و افکار مقام معظم رهبری شدند و یک‌طوری آقای کلهر و من هم در چند نوبت، خط و خطوطی یا راهنمایی­‌ها را از مقام معظم رهبری می­‌گرفتیم و اجرا می­‌کردیم. گروه آقای انوار هم به شاخۀ مقابل این گروه تبدیل شدند. تفاوت جدی گروه آقای انوار نسبت به بچه‌های کلهر، این بود که بچه‌های آقای انوار به‌خاطر دسترسی شخص آقای انوار، به‌راحتی بودجه دریافت می‌کردند؛ اما بچه‌های گروه آقای کلهر که آقای شورجه، شمقدری و آقای رحیم‌‌پور جزء آنها بودند بودجه‌ای برای فیلم‌سازی نداشتند. این بچه‌ها فقط مدت کوتاهی که ما وارد وزارت ارشاد شدیم توانستند فیلم بسازند که تولیدات سال 60 و 61 از جمله این آثار است.

*تسنیم: نقش آقای عالمی در آن سالها چه بود؟

توکلی: آقای عالمی در آن سالها یک تکنسینِ آشنا به فنون لابراتوآر و ابزارآلات سینمایی بود و جزء بچه­‌های تحصیلکردۀ قبل از انقلاب به حساب می‌آمد. در سالهای آغازین انقلاب اسلامی وزارت فرهنگ و هنر با وزارت علوم ادغام شده و به آن وزارت فرهنگ و آموزش عالی می‌‌گفتند. بخش سینمایی و فرهنگ و هنر این وزارتخانه را شوراها اداره می‌کردند. در دوره‌ای که ما وارد فرهنگ و آموزش عالی شدیم، آقای عالمی به سمت مدیرکل تولیدِ فرهنگ و هنر انتخاب شده بود و مسئولیت لابراتوآر هم بر عهده وی بود. حدود 800 نفر پرسنل زیر نظر آقای عالمی کار می‌کردند، بعد از گذشت چند ماه که کارها سر و سامان گرفت، خود به خود آقای عالمی نتوانست در حوزه مدیریت پابرجا بماند و کنار زده شد؛ اما همکاری او با گروه آقای انوار تا به امروز ادامه پیدا کرد. در کل آقای عالمی معلم مثبتی بود.

صحبت‌های مقام معظم رهبری به دلم نشست

*تسنیم: از دوستی خود با مقام معظم رهبری بگویید.

توکلی: بعد از این که گروه آقای انوار تلویزیون را تسخیر کردند؛ من و آقای کلهر در تئاتر شهر کار می‌کردیم، وقتی در فرودین 58 مدیر تئاترشهر تغییر کرد من و آقای کلهر وارد سازمان آموزش و پرورش شده و در بخش کتابهای درسی شروع به کار کردیم. شهید رجایی در آن دوره معاون آموزش و پرورش بود و ما هم زیر مجموع ایشان بودیم. آقای کلهر بخاطر دوستی‌اش با شهید رجایی و شهید باهنر، بسیار به این دو عزیز نزدیک بود، به همین دلیل درباره مسائل مختلف با من و آقای کلهر مشورت می‌کردند. یک روز آقای رجایی به من زنگ زد و گفت: مجلس شورای اسلامی که آن زمان در خیابان امام خمینی بود، پر از نمادهای طاغوتی است، صندلی‌های قرمز و ... . بیاید مشورت کنیم و ببینیم چه کاری می‌شود انجام داد. من و آقای کلهر راه افتادیم، وقتی رسیدیم و جلوی درب آسانسور منتظر بودیم، درب آسا

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۰۱۴۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اهداف کوتاه مدت و بلندمدت افشاگری ها علیه قالیباف /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، چند روز مانده به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم حملات و افشاگری‌های جدیدی درباره محمدباقر قالیباف در حال انجام است؛ خودش، همسرش، فرزندانش و البته مشاورانش و دستگاه‌های منتسب به او؛ همگی هدف این افشاگری‌ها یا حملات هستند و در همه موارد پای قالیباف هم وسط است.

محمدباقر قالیباف در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته تا روزهای منتهی به دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، تحت حملاتی از همین دست بود؛ اما آنچه سوال‌ برانگیز شده این موضوع است که مواد اولیه و خام افشاگری‌ها چه اندازه کثرت دارند که دو دور انتخابات را پوشش داده‌اند! البته اینها غیر از موضوعات افشا شده در دوران ریاست بر مجلس و قبل‌تر در جریان دو دور انتخابات ریاست‌جمهوری است که درباره او منتشر شده بودند.

افشاگری‌ها درباره قالیباف و اطرافیانش به دو صورت انجام می‌شود؛ نخست توسط چهره‌های سیاسی و دوم توسط حساب‌های توییتری در فضای مجازی. هدف هم قاعدتا در کوتاه مدت، جلوگیری از ریاست قالیباف بر مجلس دوازدهم است که احتمالا طیف جبهه پایداری و تندروها بیشترین سهم را خواهند داشت.

بخش اول چگونه کار می‌کند؟

یک شکل از افشاگری ها، توسط برخی نمایندگان مجلس یا چهره‌های سیاسی است که صورت می‌گیرد؛ آنها در قالب توییت و مصاحبه مواردی را بیان می‌کنند. آنهایی که در این بخش از سناریو نقش‌آفرینی می‌کنند، بیشتر عملکرد مدیریتی و سیاسی قالیباف را زیر سوال می‌برند و از بابت چهره‌های نزدیک به او مانند مشاورانش سخن به میان می‌آورند.

به عبارت دیگر آنکه این دسته از افراد سعی می‌کنند به روایت خودشان، بر اساس قاعده بازی‌های سیاسی رفتار کنند و وارد مسائل خانوادگی نشوند. از سوی دیگر، بستری که این افراد بر آن اقدام به بیان سخنانشان یا به عبارت بهتر افشاگری‌هایشان می‌کنند، معمولا سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی هستند که موضع‌گیری‌هایی علیه قالیباف دارند.

مثلا روز گذشته، بیژن نوباوه‌وطن نماینده مجلس یازدهم و از منتقدان قالیباف، با خبرگزاری دولت یعنی ایرنا گفت‌وگو کرده است. این گفت‌وگو واجد هر دو شرط بود؛ یک چهره سیاسی منتقد رئیس مجلس با خبرگزاری دولت که زاویه‌ای جدی با مجلس و بخصوص قالیباف دارد، سخن گفته است. او در این گفت‌وگو تاکید کرده «در بسیاری از مواقع می‌بینیم دست‌هایی بیش از مطالبات نمایندگان در کار است یعنی افرادی که نمی‌خواهم اسم ببرم مشخصا در بودجه دخالت می‌کنند». او در بخش دیگری مستقیما مشاوران قالیباف را هدف قرار داده و در انتقاد از آنها گفته «مشاوران رئیس مجلس هر بودجه ای را بررسی می‌کنند نمی‌دانم این موضوع قانونی است یانه؟ می‌آیند و می‌روند و اینقدر طول می‌دهند که نماینده به چیزی رأی می‌دهد که نمی‌خواهد. اینجا قدرت و اختیار نماینده است که سلب می‌شود و این خطر است.»

نوباوه‌وطن که به تفکرات جبهه پایداری مشهور است، این بار به مشاوران قالیباف اتهام زده است: «گاهی افرادی که به عنوان مشاور در مجلس دائما رفت وآمد می‌کنند و در میان نمایندگان می‌نشینند و اینها تصمیم سازی و فکرسازی و رای‌سازی می‌کنند. یک نفر را می‌خواهی رای بدهی اینها هستند که می‌گویند به چه کسی رای بدهند و به چه کسی رای ندهند. قول می‌دهند که فلان کار را برای شما می‌کنیم فلان وام را می‌دهیم در حوزه انتخابیه‌تان فلان کار را می‌کنیم.»

نوباوه بخش دیگری از سخنانش را در راستای خط خبری چند روز اخیر خبرگزاری دولت بیان کرده است؛ یعنی فشار و حمله به مرکز پژوهش‌های مجلس بابت انتشار گزارش‌هایی بر خلاف میل دولتی‌ها. او گفته «بعضی از کارمندان مرکز پژوهش‌ها هنگام بررسی بعضی از طرح‌ها و یا لوایح، اعمال نفوذهای فردی و سیاسی می‌کردند و جریان خاصی را آنجا مشاهده کردیم به خصوص در مورد ساماندهی طرح فضای مجازی که صددرصد از طریق رسانه‌ها مستقیم از طریق فضای مجازی و اینترنت پخش می‌شد ما شاهد بودیم قبل از اینکه حتی مصوباتش بخواهد به تصویب برسد و یا رای‌گیری صورت بگیرد در فضای مجازی از طریق مرکز پژوهش‌ها منتشر می‌شد.»

خبرگزاری ایرنا در هفته‌های اخیر به صورت مسلسل‌وار اقدام به انتشار مصاحبه‌هایی کرده که مشخصا مرکز پژوهش‌های مجلس را زیر ضرب برده است. مصاحبه‌های ایرنا با نمایندگانی بود که منتقد عملکرد قالیباف از یک سو و از سوی دیگر حامی دولت هستند. آنها عملکرد مرکز پژوهش‌ها را مورد انتقاد قرار داده‌اند که از این طریق، سقلمه‌ای هم به قالیباف می‌خورد.

بخش دوم چگونه عمل می‌کند؟

بخش دوم سناریویی که این روزها در ارتباط با قالیباف در حال اجراست، افشاگری درباره خانواده‌اش است. برخی اکانت‌های توییتری که بعضا هم بدون نام و نشان واقعی هستند، اقدام به انتشار مدارکی درباره فرزندان قالیباف می‌کنند؛ مدارکی درباره تحصیل اسحاق قالیباف در استرالیا و مراودات مالی دو پسر قالیباف(اسحاق و الیاس) و همچنین همسر رئیس مجلس.

از قرار معلوم مدارک منتشره در دسترس این طیف منتقد این روزهای قالیباف بوده است؛ البته منظور نه منتشرکنندگان، که آنهایی منظورند که این مدارک را در اختیار منتشرکنندگان قرار داده‌اند. به عبارت دیگر، آنها این مدارک را در کشوهایشان نگه داشته بودند تا در موعد مقرر و زمانی که لازم است قالیباف زیر ضرب افکار عمومی برود، منتشر کنند.

یعنی آنها مشغول استفاده ابزاری از قالیباف بوده‌اند و حالا که پاجوش‌هایشان در حال رشد است، دیگر انگار نیازی به حضور قالیباف لااقل در صندلی ریاست ندارند. از همین رو افشاگری‌، پشت افشاگری درباره قالیباف در حال انجام است.

هرچند برخی معتقدند که مسائل خانوادگی نباید وارد دعواهای سیاسی شود، اما این نکته قابل چشم‌پوشی نیست که افرادی نظیر قالیباف و دیگر چهره‌های تصمیم‌گیر، که شب و روز بر شعارهایشان پافشاری می‌کنند، آیا توانسته‌اند این شعارها را در خانواده خود نیز جاری و ساری کنند یا خیر؟ آیا توانسته‌اند فرزندان خود را متقاعد کنند تا بر اساس سبک زندگی‌ای که خودشان مبلغ آن هستند، زندگی کنند؟ قاعدتا با افشای سفرها و مخارج و سبک زندگی فرزندان قالیباف، او زیر ضرب شدیدی قرار گرفته است اما همچنان همان شعارها را فریاد می‌زند.

اهداف چند لایه از افشاگری‌ها

قاعدتا با بررسی و کنار هم قرار دادن ردپاهای موجود در این اقدامات علیه قالیباف، آن طیف سیاسی که مشغول زدن رئیس مجلس است، مشخص می‌شود. آنها اهدافی چند لایه داشته و دارند که تا الان به توفیقی نسبی دست پیدا کرده‌اند.

نخست عدم راهیابی قالیباف به مجلس بود که البته هدفی بلند پروازانه بود و آنها تمرکزشان را بیشتر بر روی راهیابی یک قالیباف ضعیف شده به مجلس گذاشته بودند. آنها به این هدف نخستشان دست پیدا کردند و قالیباف که نفر اول رای‌گیری ۱۳۹۸ بود، پایین‌تر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی قرار گرفت؛ ‌البته که همه اینها به لطف پایین‌ترین مشارکت در انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی است.

دومین هدف، پایین کشیدن قالیباف از صندلی ریاست است که آنها در این برهه زمانی تا زمان انتخابات هیات رئیسه مجلس جدید بر آن تمرکز دارند؛ اگر موفق شوند که قالیباف را از کرسی ریاست به زیر بکشند، عملا توانسته‌اند که او را از حیض انتفاع در سیاست ساقط کنند. چرا که در این صورت، هدف سوم‌شان که خنثی‌شدن توان سیاسی قالیباف برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ و رقابت با ابراهیم رئیسی است، عملا به صورت اتوماتیک کسب می‌شود.

بنا بر این اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او می‌کند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند؛ کوتاه مدت؛ ‌نشستن قالیباف بر صندلی نمایندگی در صحن و نه هیات رئیسه و بلند مدت، قالیباف‌زدایی از سیاست و عدم توانایی سیاسی‌اش برای ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴.

27215

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903949

دیگر خبرها

  • واکنش شولتز به حملات علیه سیاستمداران آلمانی
  • ارسال پیامک تذکر حجاب به ۳۲۱ سرنشین خودرو
  • همکاری ایران و مجارستان در حوزه فرهنگ و هنر
  • شهبازی جان، رفتی؟ درب را هم محکم پشت سرت ببند!
  • افشاگری‌ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت
  • اهداف کوتاه مدت و بلندمدت افشاگری ها علیه قالیباف /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟
  • با سقوط اوکراین آمریکا وارد جنگ می شود؟/ اوکراین: ترور زلنسکی توسط روسیه خنثی شد/ تهدید بلاروس به اقدام نظامی علیه لهستان
  • عضو لیکود اسرائیل: باید وارد رفح بشیم و بِکُشیم، بِکُشیم و بِکُشیم+ فیلم
  • نیروهای مقاومت در نزدیکی گذرگاه رفح علیه اشغالگران وارد عمل شدند
  • استقبال تهران از پاسخ حماس به طرح سیاسی پایان جنگ علیه غزه